میوز از گذشته تا کنون | آمرزش

آمرزش |Absolution

پس از ماه ها آزمایش – ضبط و میکس , آمرزش (Absolution) که سومین آلبوم میوز است در تاریخ 29 سپتامبر 2003 منتشر شد که با تحسین فراوان منتقدین روبرو شد.  آمرزش به عنوان یک ترکیب از موسیقی کلاسیک و هارد راک شناخته شد که نمود ان را در آهنگ هایی چون    Butterflies and Hurricanesو Ruled by Secrecy میشد دید. بر خلاف آلبوم های پیشین , آمرزش با یک تم سیاه و آخرالزمانی همراه بود که به نوعی یک واکنش به شرایط آن زمان بود. این زمینه در واقع حاصل تفکر ادامه دار مت در زمینه هایی چون تئوری توطئه – آینده نگری – علم و فراواقعی بود. منشا تفکرات تئوری توطئه متیو از کشته شدن عموی او توسط نیروهای ارتش جمهوری خواه ایرلند نشات میگیرد.

در کنار انتشار آلبوم , میوز 2 تک آهنگ را منتشر کرد که یکی از آن ها Stockholm Syndrome بود که صرفا از طریق وبسایت میوز قابل دانلود بود و دیگری Time is Running Out بود که یکی از موفق ترین ها شد و به رتبه 8 در چارت آلبوم های انگلستان راه یافت.  بلاخره میوز توجه رسانه های اصلی را به خود جلب کرد و با بستن قراردی جدید , میوز اولین تور بین المللی خود را آغاز کرد. با انتشار یک  تک آهنگ دیگر (Hysteria) میوز سال موفقیت آمیز 2003 را بخوبی به پایان رساند.  همچنین جوایزی هم از طرف کرانگ اواردز و کیو اواردز دریافت کردند. در آغاز سال 2004 , میوز با برقراری یک تور در استرالیا شروع خوبی داشت اما در ژاپن بود که کریس حلقه ازدواج خود را گم کرد که به سرعت توسط یکی از طرفداران به او بازگردانده شد. تور ها در کشور های آمریکا و فرانسه ادامه پیدا کرد. در خلال یک اجرای کوچک در شهر آتالانتا , متیو با برخورد گیتار به صورتش به شدت زخمی شد که باعث شد آهنگ Citizen Erased نیمه کاره رها شود. «اول کار اصلا چیزی حس نکردم. اما دیدم داره خون از دهنم میاد و داره همه جا میریزه. به سرعت به پشت صحنه رفتم و شروع کردم به خون سرفه کردن.  در وحله اول بخیه ها روی صورتم بود اما حالا داره به سمت لب هام تغییر جا میده ! » . دوم هم از نقطه نظر خودش میگوید : » از همون اول فهمیدم که باید خیلی بد بوده باشه چون همه جا خون پاشیده بود«.

مت به موقع بهبود پیدا کرد تا بتوانند به تور آمریکا ادامه دهند. این تور با یک توقف کوچک در فستیوال Coachella Valley Music و شهر های یوتا – تورنتو و ونکوور ادامه پیدا کرد. آمرزش در آمریکای شمالی به موفقیت و اعتبار بسیاری دست یافته بود که کمتر از گروه های بریتانیایی دیده شده  بود. Sing for Absolution با انتشار خودش به چارت 20 آهنگ برتر دست یافت که موفقیت خوبی برای آن بود. در خلال تور , مت یکی از علایقش را بروز میدهد. پوکر . «من خیلی از بازی ذهنی پوکر خوشم میاد. من نسبت به اون دوتا (دوم و کریس) بیرحم ترم  و واسه همینه که همیشه پولشونو میبرم. این میتونه خسته کننده هم باشه. توی بارسلون به یک کازینو رفتم و با چند تن از حرفه ای ها شون بازی کردم و چیزی حدود 500 یورو برنده شدم. شما برنامه پوکر کانال 4 رو میبینین یا نه ؟ من دوست دارم توی اون برنامه باشم اما شرط از 1500 یورو شروع میشه که من هنوز اونقدر خوب نیستم که بتونم این ریسک رو بکنم«.

میوز تور عظیم اروپایی خودش را با فستیوال هایی چون راک ام رینگ و راک ایم پارک آلمان ادامه داد.  در 27 جوئن 2004 , میوز فستیوال گلاستونبری را اجرا کرد. این یکی از بهترین ها بود که با آهنگ خاطره انگیز Stockholm Syndrome به پایان رسید. متیو این کنسرت را اینگونه توصیف میکند : » بهترین اجرای زندگیمون بود«. اما متاسفانه پس از پایان کنسرت پدر دومینیک هاوارد بر اثر حمله قلبی درگذشت. مت میگوید :» مرگ بیل هاوارد یک ضربه بزرگ بود.  کنسرت یک دست آورد بزرگ بود اما با این اتفاق  خیلی سورئال بود. نمیشد باورش کرد. ما یک هفته تمام سعی کردیم دوم رو آروم کنیم و حمایش کنیم. فکر کنم دست کم خوشحال بود که پدرش تونست اجرای پسرش رو ببینه.» دوم با حمایت اطرافیان به عرصه موسیقی بازگشت و به تور خود ادامه داد. تک آهنگ بعدی گروه Butterflies and Hurricanes نام گرفت که به یاد پدر دومینیک تقدیم شد.

با ادامه یافتن تور در آمریکا , کریس از ناحیه مچ دست مصدوم شد. اما آن ها مورگان نیکولز (Morgan Nicholls)  نوازنده باس گروه The Streets را جایگزین کریس کردند که این فرصتی برای کریس شد تا در پشت کیبورد قرار بگیرد و کار بک ووکال را انجام دهد.در خلال این تور ها میوز جوایزی همچون «بهترین گروه در اجرای زنده» از کیو اواردز و همچنین 2 جایزه از جشنواره موسیقی ام تی وی برای «بهترین گروه آلترناتیو» و «بهترین گروه ایرلندی/بریتانیایی» را بدست  آورد.

با شروع سال 2005 مت در منطقه پادشاهی بوتان (نزدیک تبت) در تعطیلات بسر میبرد و کریس و دوم جایزه بهترین اجرای زنده را تحویل گرفتند. آن ها جایزه ان ام ای را هم در همین زمینه بردند که مجموع جوایز سال 2005-2004 را به عدد خیره کننده 7 رساند. میوز با اجرای چندین تور در ماه آپریل به اجرای های خود در آمریکا ادامه داد و در همین زمان بود که آهنگ Stockholm Syndrome برای  آمریکا به صورت ویدیو کلیپ در امد. میوز تور خود را با پایانی حماسی در اجراهای لایو 8 (Live 8) به پایان رساند که در پاریس برگذار شد که البته در اصل قرار بود در لندن به اجرا در آید. پس از مدت کوتاهی یک مجموعه از ویدیو کلیپ های میور در فرانسه منتشر شد و در همین منوال بود که بلاخره توانستند آلبوم منشا تقارن را در آمریکا منتشر کنند. مسئولیت انتشار آلبوم به کمپانی وارنرز (Warner Music) واگذار  شد.

پس از یک استراحت طولانی , میوز شروع به ضبط چند کار جدید کرد. آلبوم چهارم توسط ریچ کاستی منتشر شد که در ابتدا در کشور فرانسه ضبط میشد اما به دلیل برخی اختلافات با مدیریت – خفاش ها و ارواح (!) , تصمیم گرفتند به استودیو ضبط در نیویورک بروند. به مانند آمرزش , گروه بدون هیچگونه ضرب العجلی شروع به ضبط کرد. این یک زمان ایده ال بود تا دست به کاری متفاوت بزنند. طبق گفته های کریس , آن ها در هر برهه زمانی تنها بر روی یک آهنگ متمرکز بودند و در صورتی که ان را می پسندیدند , نگه میداشتند. در خلال ضبط , میوز یک دی وی دی دیگر را تحت نام تور آمرزش (Absolution Tour) منتشر کرد که کمی تغییرات را نسبت به مدل قبلی شامل میشد.  این تغییرات شامل اضافه  شدن کنسرت های دیگر نیز میشد. در این زمان آمرزش به فروش میلیونی خود در سرتاسر اروپا ادامه میداد.

——

Mahyar.Muse@Gmail.com

3 پاسخ

  1. KHASTAM KHODAM JAVABETUN RO BEDAM AMA DIDAM MONTAGEDE pop matters BA YE DID VAGE BINANE JAVAB SHOMA RO DADE

    Muse certainly know what they’re doing. They didn’t become darlings of the UK pressand public alike by standing around clueless while the fads and trends of modern rock aesthetically surpassed them; Muse clutch onto the trappings of late-‘90s grunge and industrial-influenced hard rock as consciously as Carlos Dengler styles his hair. What Muse think they understand underneath all the anthemic layers of posedapocalyptic angst and operatic hard rock is the fundamental difference between complacently representing the now in rock and ambitiously attempting to ascend the “era-defining” tag that cripples the fresh careers of other young upstarts.
    With their third album, Absolution , Muse touch upon rock cornerstones of all decadespast, elements known to propel bands onto the classic echelon. The angst and alienationof The Matrix -era techno-metal, defined by the aforementioned guitar sludge and industrial noise, still holds the unfortunate position of being the most expired offshoot of rock, yet it remains the nucleus of the record, represented in its purest state by the rockers “Stockholm Syndrome” and “Hysteria”. The lyrical bent, offering nothing new for Muse—or alternative rock in general (“This is the last time I’ll abandon you / This is the last time I’ll forget you / I wish I could”)—except perhaps a hint of optimism (“I won’t let you down, I won’t leave you falling / If the moment ever comes”) tends toward the upheaval of personal relationships as the world is coming to an end.
    Instead, the highlights of the album are those that break from the subgenre’s conventions. The adventurous, psychedelic guitar embellishments, powerful piano lines and lush, melodic keyboard passages that have all become synonymous with classic art rock are best typified by the majestic opener “Apocalypse Please” and the symphonic “Butterflies & Hurricanes,” which contains no fewer than three astonishing, dynamic breaks in its structure.The verses of the lead US radio single “Time Is Running Out” and the entirety of the synthesizer-dominated ballad “Endlessly” hint at ‘80s-style dance beats and polished production. Ultimately, the arrangements ofmore than half the songs are defined by their progressive ‘70s bombast and pretentiousness. Even the album cover includes the sort of distraught-figure-imposed-upon-graphic-design photographythat seemingly graced all the good art rock albums of the ‘70s.
    In an effort to both broaden their appeal and quell their creative restlessness, Muse barely alter their existing sound, yet certainly develop it further. At the end of the Radiohead-über-alles era, after years of being unfairly judged by some critical factions as scavengers feeding upon and regurgitating the ideas cast aside by the superior Oxford band, Muse have broken away from their obvious artistic forefathers, most notably by ditching the producer they shared, John Leckie. Absolution ‘s production duties were instead handled by Rich Costey, who is clearly less of a sonic auteur, as he has worked with everyone from Rage Against the Machine to Philip Glass to Fiona Apple. While the change helps liberate Muse from the shadow looming overhead, which may help them finally break America, it also tends to demonstrate which facets of the band’s sound are the most redundant. Despite frontman Matthew Bellamy’s uncannily similar vocal timbre and inflectionto that of Thom Yorke, only the gentler, more sensitive songs (“Falling Away with You”, “Blackout”) compare to those of The Bends – or OK Computer -era Radiohead. Perhaps the most striking comparison between the two bands is the trajectory they seem to be following, aspiring to greatness from an overly derivative, unexceptional beginning, and slowly but surely achieving it over the course of a decade. Radiohead’s model of success, however, is an anomaly in rock, and as suchthe band became an unexpected phenomenon, and a legend in its own right;can it happen again?
    Absolution is certainly a step in the right direction for Muse, the third increment of their ascendancy, as another generation of “it” bands steps before them and consumestheir limelight. While their classicist approach and lofty ambitions are respectable, it may benefit the band to stopadvertising their promises and merely deliver. Bellamy sings, “Best, you’ve got to be the best / You’ve got to change the world / And use this chance to be heard / Your time is now”. They should follow their own advice; Muse’s time could be now

    3 اکتبر 2012 در 16:26

  2. به نظر من شما دارین موضوع رو بی جهت پیچیده میکنید. در هر آلبوم تراک های قوی و ضعیف وجود داره که نظر هر کسی میتونه متفاوت باشه. اگر بحث بر سر آلبوم آمرزش باشه دیگه من شنونده کاری ندارم که بلامی به تئوری توطئه اعتقاد داره یا صرفا کمپانی منتشر کننده چه تفکری داره. من میخوام یک موسیقی خوب بشنوم و آلبوم آمرزش به عنوان بهترین آلبوم میوز ( از نظر بنده ) تمام نیاز های موسیقیایی منو ارضا میکنه.

    در واقع راحت میشه مثل آقای فراستی حرف زد و گفت فلان کار شلخته یا شل و پله , اما این نمیتونه جای یک نقد اصولی رو پر کنه

    22 سپتامبر 2012 در 11:30

  3. امرزش مثل يه بنا يه شكوهمند كه بر پايه ها سست استواره اين البوم مي تونست نوع تكامل يافته تر و پيش رفته تري از البوم قبلي گروه منشا تقارن باشه اما ميوز با انتشار اين البوم نشون داد از اون اصالت هنري كه در اثار بزرگان موسيقي (چه موسيقي پاپيولار چه غير پاپيولار) به دوره
    هر چند بارقه هاي اميد در برخي تراك هاي البوم زنده اند اما انتشار اثار بعدي ميوز اين بارقه ها محو ميشن
    به نظر من نبود يه پايه هنري مستقل در گروه ميوز كه از اول در كار هاي ميوز ديده ميشد در اين البوم هم وجود داره منظورم از نبود پايه هنري مستقل هم در ساختار موسيقيايي و هم ساختار اشعاره
    تقيليده يا سر هم بندي شلخته از كار هاي ديگران با الهام از يك اثر بسيار متفاوته كه در البوم بعدي ميوز سياه چاله ها و الهام ها به حد اعلي خودش مي رسه
    شايد اين مسئله كه رهبر گروه در عين اعتقاد به توهم توطئه با يكي از بزرگترين ناشران موسيقي و تهيه كنندگان هاليوود كه نبض هنر عامه پسند در دست اوناست همكاري مي كنه نشون مي ده با چه گروهي و چه نوع موسيقي طرفيم

    21 سپتامبر 2012 در 19:39

بیان دیدگاه